اولین سوابق ثبتی آنچه که احتمالاً قدیمیترین فعالیت شبیه به فوتبال به حساب میآمده را میتوان در دست نوشتههای چینی نظامی در دوره سلسله هان و حدود قرن دوم قبل از میلاد پیدا نمود.]]).
این بازی سالیان زیاد انجام میشد ولی بهنظر میرسد که در حدود نیمه قرن ۱۹ میلادی از بین رفته باشد. در سال ۱۹۰۳ و در یک اقدام سمبلیک در جهت احیای سنتهای باستانی، این بازی مجدداً احیاء گشته و هم اکنون نیز در برخی فستیوالهای توریستی قابل رویت میباشد.
قدمت بازیهای همراه با توپ فرا آمریکائی که با توپهای لاستیکی انجام میشدهاند حتی بسیار قبل از مورد بالا ثبت گردیدهاند و تصور میشود که در مراحل اولیه پیدایش، شباهت زیادی به فوتیال داشتهاند. اما از آنجائی که فرمهای بعدی این بازیها شباهت هائی با بسکتبال و یا والیبال داشتهاند و همچنین بدلیل آنکه نفوذ این گونه بازیها بروی بازی مدرن فوتبال بسیار کم بودهاست، بیشتر آنها بهعنوان فوتبال طبقه بندی نمیگردند.
یونانیان و اهالی رم نیز به داشتن بازیهای همراه با توپ که در آنها از پای خود استفاده میکردهاند، شناخته شدهاند.
نویسنده رومی سیسرو در یکی از نوشتههای خود وضعیتی را توصیف میکند که در آن مردی در مغازه سلمانی و در حال اصلاح بخاطر شوت شدن یک توپ به داخل مغازه کشته میشود. اعتقاد بر این است که بازی رومی هارپستوم از نوعی بازی تیمی بنام «επισκυρος» (اپی اسکایروس) یا فنیدا که اولین بار توسط نمایشنامه نویس یونانی انتیفانس (۳۱۱-۳۸۸ قبل از میلاد) بکار برده شده و بعداً کلمنت الکساندریا نیز به آن اشاره داشتهاست، گرفته شدهاست. بهنظر میرسد این بازی بنوعی نه چندان واضح شبیه به راگبی بودهاست.
البته سوابق غیر مستند دیگری از بازیهای ماقبل تاریخ، باستانی و یا سنتی انجام شده با توپ که توسط مردم بومی در سراسر جهان انجام میشده نیز در دسترس میباشند. بهعنوان مثال، در سال ۱۶۱۰ ویلیام استراچی از منطقه جیمز تاون اولین شخصی بود که یک نوع بازی بنام پاهساهمان را که توسط آمریکائی بومی باز میشده را ثبت نمودهاست. در منطقه ویکتوریا، استرالیا، مردم بومی استرالیا نوعی بازی به نام مارن کروک را انجام میدادند.در کتاب رابرت برو-اسمیت که در سال
اولین سوابق ثبتی آنچه که احتمالاً قدیمیترین فعالیت شبیه به فوتبال به حساب میآمده را میتوان در دست نوشتههای چینی نظامی در دوره سلسله هان و حدود قرن دوم قبل از میلاد پیدا نمود.]]).
این بازی سالیان زیاد انجام میشد ولی بهنظر میرسد که در حدود نیمه قرن ۱۹ میلادی از بین رفته باشد. در سال ۱۹۰۳ و در یک اقدام سمبلیک در جهت احیای سنتهای باستانی، این بازی مجدداً احیاء گشته و هم اکنون نیز در برخی فستیوالهای توریستی قابل رویت میباشد.
قدمت بازیهای همراه با توپ فرا آمریکائی که با توپهای لاستیکی انجام میشدهاند حتی بسیار قبل از مورد بالا ثبت گردیدهاند و تصور میشود که در مراحل اولیه پیدایش، شباهت زیادی به فوتیال داشتهاند. اما از آنجائی که فرمهای بعدی این بازیها شباهت هائی با بسکتبال و یا والیبال داشتهاند و همچنین بدلیل آنکه نفوذ این گونه بازیها بروی بازی مدرن فوتبال بسیار کم بودهاست، بیشتر آنها بهعنوان فوتبال طبقه بندی نمیگردند.
یونانیان و اهالی رم نیز به داشتن بازیهای همراه با توپ که در آنها از پای خود استفاده میکردهاند، شناخته شدهاند.
نویسنده رومی سیسرو در یکی از نوشتههای خود وضعیتی را توصیف میکند که در آن مردی در مغازه سلمانی و در حال اصلاح بخاطر شوت شدن یک توپ به داخل مغازه کشته میشود. اعتقاد بر این است که بازی رومی هارپستوم از نوعی بازی تیمی بنام «επισκυρος» (اپی اسکایروس) یا فنیدا که اولین بار توسط نمایشنامه نویس یونانی انتیفانس (۳۱۱-۳۸۸ قبل از میلاد) بکار برده شده و بعداً کلمنت الکساندریا نیز به آن اشاره داشتهاست، گرفته شدهاست. بهنظر میرسد این بازی بنوعی نه چندان واضح شبیه به راگبی بودهاست.
البته سوابق غیر مستند دیگری از بازیهای ماقبل تاریخ، باستانی و یا سنتی انجام شده با توپ که توسط مردم بومی در سراسر جهان انجام میشده نیز در دسترس میباشند. بهعنوان مثال، در سال ۱۶۱۰ ویلیام استراچی از منطقه جیمز تاون اولین شخصی بود که یک نوع بازی بنام پاهساهمان را که توسط آمریکائی بومی باز میشده را ثبت نمودهاست. در منطقه ویکتوریا، استرالیا، مردم بومی استرالیا نوعی بازی به نام مارن کروک را انجام میدادند.در کتاب رابرت برو-اسمیت که در سال ۱۸۷۸ بنام «مردم بومی منطقه ویکتوریاً منتشر شد نیز از مردی بنام ریچارد توماس نام برده شده که در سال ۱۸۴۱ شاهد انجام این بازی توسط مردم بومی منطقه بودهاست.» آقای توماس توصیف مینماید که چطور بازیکن جلو توپ ساخته شده از پوست صاریغ را شوت نموده و دیگر بازیکنان برای گرفتن آن به هوا برمیخواستند.«امروزه اعتقاد گستردهای مبنی بر اینکه مارن کروک تأثیر زیادی بر پیشرفت قواعد فوتبال استرالیا داشته، وجود دارد (بخش زیر را ببینید). در سرزمین کانادای شمالی و / یا آلاسکا، اینیوایت (اسکیموها) نوعی بازی بروی یخ بنام»آکاساکتوک" را انجام میدادهاند. هر بازی با حضور دو تیم روبروی هم در دو خط موازی آغاز میشد. سپس دو تیم سعی در ضربه زدن به توپ، هدایت آن به سمت خط دروازه حریف و کاشتن گل داشتند.
قدمت این بازیها و امثال آنها بطور عمیق در روزگاران باستان قرار داشته و در طول قرون متمادی، تأثیر خود را بروی فوتبال داشتهاست. بهرحال، بهنظر میرسد که مسیر حرکت بسوی فوتبال مدرن در اروپای غربی و بخصوص در انگلستان شکل گرفته باشد۱۸۷۸ بنام «مردم بومی منطقه ویکتوریاً منتشر شد نیز از مردی بنام ریچارد توماس نام برده شده که در سال ۱۸۴۱ شاهد انجام این بازی توسط مردم بومی منطقه بودهاست.» آقای توماس توصیف مینماید که چطور بازیکن جلو توپ ساخته شده از پوست صاریغ را شوت نموده و دیگر بازیکنان برای گرفتن آن به هوا برمیخواستند.«امروزه اعتقاد گستردهای مبنی بر اینکه مارن کروک تأثیر زیادی بر پیشرفت قواعد فوتبال استرالیا داشته، وجود دارد (بخش زیر را ببینید). در سرزمین کانادای شمالی و / یا آلاسکا، اینیوایت (اسکیموها) نوعی بازی بروی یخ بنام»آکاساکتوک" را انجام میدادهاند. هر بازی با حضور دو تیم روبروی هم در دو خط موازی آغاز میشد. سپس دو تیم سعی در ضربه زدن به توپ، هدایت آن به سمت خط دروازه حریف و کاشتن گل داشتند.
قدمت این بازیها و امثال آنها بطور عمیق در روزگاران باستان قرار داشته و در طول قرون متمادی، تأثیر خود را بروی فوتبال داشتهاست. بهرحال، بهنظر میرسد که مسیر حرکت بسوی فوتبال مدرن در اروپای غربی و بخصوص در انگلستان شکل گرفته باشد
غمی غمناک
شب سردی است,و من افسرده.
راه دوری است,و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می کنم,تنها,از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر,سحر نزدیک است.
هر دم این بانگ بر آرم از دل:
وای,این شب چقدر تاریک است!
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل
غم من,لیک,غمی غمناک است
خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری
مرحوم قیصر امین پوربی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری
مرحوم قیصر امین پور منبع
این وبلاگ را من ودایی درست کردیم
هدف ما از ساخت این وبلاگ این بود که همه بتوانند از اینجا استفاده کنند