شما هم اینجوری حساب می‌کنید؟!

شبی پسر کوچکی یک برگ کاغذ به مادرش داد . مادر در حال آشپزی بود دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته ها را با صدای بلند خواند. پسر کوچولو با خط بچه گانه نوشته بود :
صورتحساب:
۱- تمیز کردن باغچه ۵۰۰ تومان ۲- مرتب کردن اتاق خواب ۵۰۰ تومان ۳- مراقبت کردن از برادر کوچکم ۱۰۰۰تومان ۴- بیرون بردن سطل زباله ۵۰۰ تومان ۵- نمره ریاضی خوبی که گرفتم ۵۰۰ تومان ۶- جمع بدهی شما به من ۳۰۰۰ تومان
مادر به چشمان منتظر پسرش نگاهی کرد و چند لحظه خاطراتش رو مرور کرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب پسرش این عبارت را نوشت :
۱- بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی ، هیچ ۲- بابت تمام شب هایی که بر بالینت نشستم و برایت دعا کردم ، هیچ ۳- بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی ، هیچ ۴- بابت غذا ، نظافت تو و اسباب بازیهایت ، هیچ
و اگر تمام اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است.

وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود را خواند ، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه میکرد قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت : قبلا بطور کامل پرداخت شده است.
 

منبع : http://www.mtpars.org/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد